گفتم ای دوست غم و رنج و بلا را چه به عشق؟
گفت این راحتی و نوش و صفا را چه به عشق؟
گفتم از دوری تان سخت پریشان شده ام
گفت این وصف پر از رنگ و ریا را چه به عشق؟
گفتمش غرقه ی دریای شما خواه شد
گفت ای ساحل آرام! شما را چه به عشق؟
گفتمش دلهره دارم که به وصلت نرسم
گفت این دلهره و چون و چرا را چه به عشق؟
گفتم از توبه ی صدباره و عهدی که شکست
گفت این گونه گرفتار هوا را چه به عشق؟
گفتم از عشق تو سرمشق برایم بنویس
گفت این دفتر خط خورده ی ما را چه به عشق؟