هــوشـــربا

وبلاگ شخصی سعید گودرزی

هــوشـــربا

وبلاگ شخصی سعید گودرزی

مشخصات بلاگ
هــوشـــربا

بسم الله الرحمن الرحیم

پی مصلحت مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند

آخرین نظرات
  • ۳۱ مرداد ۹۳، ۱۰:۰۳ - جواد گودرزی
    احسنتم


برای یکی از دوستان اتفاق افتاده بود که در راه مسجد زمین می خورد و اتفاقا خشتک شلوارش 30 سانت پاره می شود! اما در آن هنگام متوجه نمی شود. تا اینکه به مسجد می رسد و به نماز جماعت می ایستد. در اولین سجده احساس می کند که انگار خشتکی در کار نیست. خیلی با احتیاط نماز ظهر و عصر را به جا می آورد و اتفاقا بعد از نماز عصر به تعقیبات ادامه می دهد تا افراد از مسجد خارج شوند. چون احتمال می داده که او را در این وضعیت دیده باشند! خلاصه از خجالت آب می شود.

اما در بین نماز به این فکر می افتد که اگر به خاطر چنین عیب ظاهری ناخواسته ای در برابر خلق خدا اینتقدر شرم و حیا می کنم، چرا به دلیل هزار عیب خود خواسته ی اختیاری در برابر خدا احساس شرم و حیایی نمی کنم؟

من از این خاطره بسیار متأثر شدم و خود را چون آن دوست عزیز یافتم!

به راستی اگر موقع حضور چند نفر می کوشیم رفتارمان را و ظاهرمان را آراسته کنیم، چرا این حس را در برابر خدای حاضر و ناظر نداریم؟ آیا او را باور نداریم؟ یا مشکل جای دیگر است؟

اگر به راستی باور کنیم که عالم محضر خداست، گناه که چه عرض کنم، لحظه ای از یاد او غافل می شویم؟

  • سعید گودرزی

نظرات  (۳)

عجب ببخشید باحالی ازت گرفت سعید.حال کردم.
پاسخ:
ارادتمندیم حاج آقا..
چه بی ادب.
نتیجه اخلاقی هم میخوای بگیری بگیر ولی نه به هر قیمتی!
پاسخ:
ببخشید!
سلام دوست عزیزم بیچاره دوستتان چقدر خجالتی هستند و چه نکته بین !
پاسخ:
بله!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی