به نام خالق زیبایی
سلام
این شعر که در قالب مثنوی است، را در اسفند ماه سال 1388 سرودم
به نظرم بهترین شعر طنزی است که تا حال از من سر زده!
انتهای این شعر با طنز تلخ مواجه خواهید شد...
هر پسری یه روز و روزگاری
باید بره مجلس خواستگاری
تا ظاهرا قاطی مرغا بشه
به قول مش ماشالّا آقا بشه
مدّتیه توی صدا و سیما
هی می خونن تو گوش این جوونا
که یقه ی باباها رو بگیرید
بگید دارید از بی زنی می میرید
اما نمی گن با چی زن بگیرن
میشه با دست خالی زن بگیرن؟!
من که نرفتم، ولی میگن یه شب
پسر با تیپ و ظاهری مرتب
به انضمام چن تایی بزرگتر
می رن خونه بابا مامان دختر
یه دسته گل، یه جعبه ی شیرینی
مجوز ورود به شب نشینی
- خوش اومدید خیلی صفا آوردید
گلید خودتون، گل چرا آوردید؟!
-نفرمایید، ما رو خجالت ندید!
اسباب زحمتیم، باید ببخشید
-چه زحمتی! بفرمایید توی حال
إیشالّا که ردیفه حال و احوال؟
تا نیم ساعت تعارف بیچاره
به دست اینا میشه تیکه پاره
بعد میزنن تو بحثای سیاسی
جناح و باند و حزب و دیپلماسی
یهو میرن تو جاده ی اقتصاد
دولتی، نیمه دولتی یا آزاد
سینی به دست عروس تو این حوالی
ظل زده دوماد به گلای قالی
پاک یادشون رفت واسه چی اومدن
اینقده گرم خوردن و صحبتن!
گر چه دوماد ساکت و سر به زیره،
اما داره از تو آتیش می گیره
یکی میگه: - موافقید که امشب
بریم سریع تر سر اصل مطلب؟
آخه یواش یواش داره دیر می شه
آقا دومادم داره دلگیر می شه
بقیه میگن: - آره حق با شماست
بریم سر موضوع اصلی یه راست
بعد نگاهاشونو به هم پاس میدن
از چپ می گیرن، تحویل راس میدن
تا بابای عروس خانوم با لبخند
می پرسه: - دوماد کاسبه یا کارمند؟
- والّا هنوز که هیچی اما بعدن
میشه مهندس کارای معدن
- خونه و ماشین که ایشالّا داره؟
تو چه حسابی پولاشو میزاره؟
-خونه که نه، اما یه ماشین داریم
پولامونم تو جیبامون میزاریم
- مال شما نه، مال آقازاده
منظور من شخص آقا دوماده
- ماشین و پولی از خودش نداره
خونه میگیرم واسشون اجاره
صدای مادر عروس در میاد
میگه: - چرا هیچی نداره دوماد؟
نه پول داره، نه خونه داره، نه کار
این که نشد برای ما خواستگار
به دکتراشم جواب رد داده
تا برسه به این که بی سواده
دخترمو نسیه شوهر نمی دم
زیر بار قول و قرار نمی رم
مادر دوماد میگه: - از خداتون
باید باشه ما بکنیم نگاتون
پسر دارم مثل یه شاخ شمشاد
به کوری چشم حسود با سواد
دوماد بیچاره ی رنگ پریده
اون شب عجب مصیبتی کشیده
بابای دوماد با صدایی آروم
میگه: -پسر بلند شو، پاشو خانوم
پاشید بریم، اینجا که جای ما نیست
قصر اینا که خونه ی گدا نیست
خواستگار دختر اینا پوله
پول اگه داشت زودی می گن قبوله
این بالا شهریا همش همینن
پولدارا رو فقط آدم می بینن
قلبای عاشق دو تا قناری
لگد میشه تو شب خواستگاری
با پول شروع شد و با پول تموم شد
زندگی شون به پای پول حروم شد
سوالشون پول و جوابشون پول
تنها ملاک انتخابشون پول
آخه مگه فقط به پوله مشتی؟
پول اگه داشت، دیگه قبوله مشتی؟